جدول جو
جدول جو

معنی چک کر - جستجوی لغت در جدول جو

چک کر
میانجی دعوا
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(نِ وِ تَ)
خرد کردن. تصغیر. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). رجوع به کوچک و کوچک شدن شود، مورد توهین و تحقیر قرار دادن. خفیف و حقیر کردن. رجوع به کوچک شدن شود
لغت نامه دهخدا
بررسی کردن، امتحان کردن، وارسی کردن، کنترل کردن، مراقبت کردن
فرهنگ واژه مترادف متضاد
تصویری از کوچک کردن
تصویر کوچک کردن
ليتقلّص
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از کوچک کردن
تصویر کوچک کردن
Belittle
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از کوچک کردن
تصویر کوچک کردن
rabaisser
دیکشنری فارسی به فرانسوی
کوزه ی روغن از جنس سفال
فرهنگ گویش مازندرانی
همه کاره، چه کاره
فرهنگ گویش مازندرانی
به طرف چپ
فرهنگ گویش مازندرانی
چمباتمه، مدت کم، پاچه ی شلوار، مچ پا
فرهنگ گویش مازندرانی
تصویری از کوچک کردن
تصویر کوچک کردن
menosprezar
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از کوچک کردن
تصویر کوچک کردن
贬低
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از کوچک کردن
تصویر کوچک کردن
چھوٹا کرنا
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از کوچک کردن
تصویر کوچک کردن
তুচ্ছ করা
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از کوچک کردن
تصویر کوچک کردن
ดูถูก
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از کوچک کردن
تصویر کوچک کردن
kudharau
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از کوچک کردن
تصویر کوچک کردن
küçümsemek
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از کوچک کردن
تصویر کوچک کردن
侮辱する
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از کوچک کردن
تصویر کوچک کردن
깔보다
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از کوچک کردن
تصویر کوچک کردن
לזלזל
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از کوچک کردن
تصویر کوچک کردن
herabsetzen
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از کوچک کردن
تصویر کوچک کردن
meremehkan
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از کوچک کردن
تصویر کوچک کردن
तुच्छ करना
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از کوچک کردن
تصویر کوچک کردن
kleineren
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از کوچک کردن
تصویر کوچک کردن
menospreciar
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از کوچک کردن
تصویر کوچک کردن
зневажати
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از کوچک کردن
تصویر کوچک کردن
умалять
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از کوچک کردن
تصویر کوچک کردن
umniejszać
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از کوچک کردن
تصویر کوچک کردن
sminuire
دیکشنری فارسی به ایتالیایی